شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۴
مذاکرات پایان یافت و آغازی شد بر اظهارات مختلف پیرامون لزوم یا عدم لزوم تصویب توافقنامه در مجلس. در گفتگویی با «ابراهیم آقامحمدی» عضو کمیسیون امنیت ملی، حق نمایندگان در قبول یا ردّ برجام را بررسی کرده ایم.
حزب الله سایبر- محمدرضا احمدیزدی:
اخیراً مشاهده می شود که بعضی از دولتمردان، از جمله سخنگوی دولت و برخی افراد مرتبط با موضوع توافق هسته ای، سعی در القای این مطلب دارند که «برجام، نیازی به تصویب مجلس ندارد.»؛ نظر حضرتعالی به عنوان یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس در این باره چیست؟
این یک اظهار نظر خلاف قانون است؛ تفسیر قانون اساسی را، خود قانون اساسی به عهدۀ شورای نگهبان گذاشته است. ثانیاً، نمایندگانی که در مجلس هستند، اگر بنا به اظهار نظر باشد، از آنهایی که در مجلس نیستند و اظهار نظر می کنند، صلاحیت این کار را بیشتر دارند. این یک چیز آشکاری هست و وقتی خود اینها اسم توافق را روی این گذاشته اند، – گرچه در آن ابتدا خود بنده احساسم بر این بود که با این اسم عوض کردن ها و اقدام مشترک و برجام و اینها، می خواهند گرفتار آن معانی ای که در قانون اساسی برای توافقنامه ها و مبایعه نامه ها آمده نشوند و از این خودشان را خارج کنند و از این کلمات بگریزند- طبق اصول ۷۷ و ۱۲۵ قانون اساسی، مقاوله نامه ها و توافق نامه ها و… باید بیاید به مجلس شورای اسلامی و بررسی بشود. من نمی دانم اصلاً ترس و واهمه از چیست که نیاید مجلس و بررسی نشود؟ مگر مجلس می خواهد به گونه ای چیز دیگری را وارد این بکند؟ مجلس می خواهد بند بند توافق نامه را بررسی بکند و در مجموع به این برسد که این توافق نامه، مصالح مردم را، مصالح مملکت را تضمین می کند، تأمین می کند یا نمی کند؟ اینکه آقایان بالأخره می گویند این حقوق ملت را، منافع ملت را تضمین می کند، دیگر نباید واهمه ای داشته باشند، وحشتی داشته باشند از اینکه برجام بیاید در مجلس و بررسی بشود. خب آدم مشکوک می شود که چی در این قضیه هست که نمی خواهند بیاید در مجلس و قانوناً توسط مجلس بررسی بشود. این باعث می شود که حساسیت ها بیشتر شود و طبیعتاً و قانوناً برجام باید بیاید مجلس و بررسی شود.
اخیراً مقام معظم رهبری فرمودند که بعضی ها به دنبال این هستند که راه نفوذ امریکا به ایران را در عرصه های مختلف اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و… باز کنند، نظر حضرتعالی در این باره چیست؟
بله؛ این خیلی متصور هست که واقعاً بعضی به این بهانه می خواهند پای امریکا را به ایران باز کنند و به قول معروف حساسیت زدایی بکنند از حضور امریکایی ها در ایران. امریکایی ها بیایند و همان اقدامات ضد اسلامی و ضد فرهنگی خودشان را در فرهنگ دینی ما به پیش ببرند و ترویج بکنند و مزدورانشان را به کار بگیرند و فضایی را درست کنند که اینطور القا شود که گفتار امریکا خوب است و چهره امریکا خوب است و حساسیت زدایی کنند و این خطر بسیار قابل توجهی هست، که ما متأسفانه یکدفعه می بینیم امریکایی که جنایتکار است، امریکایی که شیطانِ بزرگ است، بشود منجی ملت ایران. امام هیچ وقت اهل تعارف نبود و همیشه با معانی کار داشت. چند روز پیش ۲۸ مرداد بود؛ آقای مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت، از استعمار پیر انگلیس به سمت امریکایی ها رفت و امریکایی ها هم چهره شان را بزک کردند، به طوری انسان دوست هستند و حقوق بشری برخورد می کنند، با تجاوز دیگران به حقوق مستضعفان توسط دولت ها ناراضی هستند و آمدند جای انگلیس را گرفتند و خیلی راحت بعد از مدت کوتاهی، کودتای ننگین ۲۸ مرداد را راه انداختند و آقای مصدق را دستش را گرفتند و محاکمه اش کردند و باز هم در چهره حقوق بشری ترحم به ایشان کردند و بردند در احمدآباد و در یک مزرعه ای گذاشتند. سپس سلطه خودشان و قانون کاپیتولاسیون را حاکم کردند و این چهره و این ذات همان هست و این بار اگر بیاید و برگردد، همان هایی که امریکا را می آورند، خودشان قربانی اش می شوند. ما باید هشیار باشیم! امریکا حقیقتاً شیطان است و دوستی با شیطان آدم را به راه ناصواب می برد. ما باید مواظب باشیم؛ بالأخره نباید از مسیر امام، انقلاب، شهدا، ولایت و رهبری خارج شویم. از مسیر اعتقادات ولایی خودمان خارج نشویم. امریکا قطعاً ذات شیطانی اش خیری برای هیچ کس ندارد. جز شرّ و زحمت، چیزی برای هیچ کس ندارد. اگر کسانی هستند که دوست دارند امریکا به اینجا بیاید، خودشان بهتر است تشریف ببرند آنجا و در دامن امریکا زندگی کنند و دست از سر ملت ایران هم بردارند.
نظر شما پیرامون اتفاقی که در چند وقت اخیر مشاهده می شود و بعضی سعی دارند نظرات و آراء حضرت امام رضوان الله علیه را به گونه ای تحریف کرده و چهره ای غیر واقعی از ایشان ارائه کنند چیست؟
مواضع حضرت امام روشن است. امام متعلق به همۀ ملت مسلمان و کل جهان اسلام است. امام متعلق به کسی نیست. امام فقط برای خانوده اش نیست. امام برای امت اسلامی ست. چه بستگان امام، چه آنهایی که به نحوی به امام منسوب می شوند، بالاخره حقی در بحث اعتقادات و ذات امام بیشتر از مقلدین حضرت امام و خیل میلیون ها انسان عاشق حضرت امام که زندگی شان متعلق به امام بوده و به فتوای امام انقلاب کردند، به فتوای امام جهاد کردند و به جبهه رفتند و کلاً امامی بودند و در قالب حرکات امام، در قالب تفکرات امام حرکت کردند، ندارند. در باب استکبارستیزی و مبارزه با ظلم و ستم و فساد، امام مواضعش مشخص است. امام، امامِ مستضعفین بود؛ یک لحظه حاضر نبود اسم مستکبرین را به خوشی بیاورد، هرجا که اسم مستکبرین را آورد، اسم مرفهین را آورد، به عنوان بی دردها در جامعه از آن ها یاد می کرد و مستضعفین را، کوخ نشینان را، آقای همه می دانست و اینقدر احترام برای اینها قائل بود. این هم برگرفته از ادیان الهی بود. هر پیغمبری که آمد، آنهایی که گرفتار رفاه طلبی و شکم بارگی نشده بودند، لشگر پیغمبران همین ها بودند. لشگر حضرت امام هم همین ها بودند. لذا هم بحث استکبارستیزیِ امام، هم بحث اُنس و الفت با مستضعفین و با کوخ نشیان و هم بحث مخالفت با کاخ نشینان، با شکم بارگی، اشرافی گری، با بی دردی و هم بحث مبارزه با استکبار و تکیه روی هویت دینی، روی فرهنگ اسلامی، اینها شاخص های تفکر امام است و قالب حرکتی امام. قطعاً هرکس متعلق به حضرت امام باشد، باید در این چارچوب حرکت بکند؛ اگر غیر از این حرکت بکند، من به عنوان کسی که از نوجوانی عاشق امام بوده ام و قالب های دینی ام را از امام گرفته ام می گویم، هرکس که می خواهد باشد، قطع و یقین این منسوب به تفکر حضرت امام نیست، حالا شب و روز داد بزند امام و تفکر امام و راه امام، این هیچ تعلقی و ارتباطی به چارچوب های فکری امام ندارد.